با سلام و درود. از این که کمی دیر شد ببخشید. چند روزی است که ذهنم به شدت مشغول شده که اولین بحث این صفحه را با چه آغاز کنم. در میان کتاب هایم جستجو کردم و دیدم چه خوب است که کتابهایی را برای بحثمان برگزینیم که مورد سفارش همگان است . (البته نگویی که کلیشه یعنی همین ، چون اولا همه ی کلیشه ها که بد نیست و ثانیا به نظر من این مطالب کمتر مطرح شده) دستم به طرف کتاب حجاب شهید مطهری رفت. برداشتم و فصل اولش را خواندم:«فلسفه ی پوشش در اسلام» ، دیدم چه عنوان خوبی ، این سؤال اکثر دختران است: چرا باید حجاب داشته باشیم؟ تفاوت ما با مردان چیست؟ چرا نباید در جامعه حضور داشته باشیم؟ (البته این نظر اسلام نیست) و از این قبیل سؤال ها که اگر به هر جمعی از بحث های روز وارد شوی از این سؤال ها به وفور می بینی. واقعا پاسخ های شهید مطهری زیبا و عقل پسندانه است.
1- حفظ آرامش روانی: «نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار ، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی اشباع نشدنی در می آورد...» اگر کمی به دنیای غرب(توحش) نگاه بیندازیم این مسئله رابه خوبی درک خواهیم کرد. اما حداقل من خودم به عنوان یک دختر مسلمان در اجتماع احساس یک آرامش روانی می کنم. البته حجاب حقیقی و اصیل و صحیح را می گویم نه این حجاب هایی که امروزه متاسفانه در بین دختران ما دارد نفوذ می کند که در یادداشتهای آینده در این باره بحث هایی خواهیم کرد.
2- استحکام روابط خانوادگی : « فلسفه ی پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوش بخت کردن او به شمار برود در حالی که در سیستم آزادی کامیابی همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.»
امروزه این سؤال ها خیلی مطرح می شود که سن دختران و پسران بالا رفته یا مثلا آمار طلاق در حال افزایش یافته و این به توازن کم رنگ شدن پوشش دختران است. من از شما می پرسم آیا با این همه دختران در دسترس دیگر پسری حاضر است زیر بار مسئولیت خانواده برود؟ البته که نه ، هدف او ایجاد نسل و ثبات خانوادگی نیست ، هدفش لذت است که آن هم بی دردسر در اختیار است. تازه بگویم از این که خیلی از زندگی ها در اثر همین بد حجابی دختران از هم پاشیده که آن خود گناه دومی برای بدحجابی است. شاید بگوییم: خوب به ما چه؟ ولی علاوه بر عذاب الهی ، این شتری است که در خانه ی همه ی ما خواهد خوابید . یک روزی هم من و تویی که با بد حجابی مان جلب نظر آن مرد زن دار را کرده ایم بعد از چند سالی که از طراوتمان گذشت دختران دیگری زندگی خودمان را به هم می زنند. این سنت در صورت ادامه نامتناهی است ، چرا نمی پذیریم!!؟ ادامه دارد... منتظر نظرات تو هستم.
